• جزئیات بیشتر مقاله
    • تاریخ ارائه: 1401/12/13
    • تاریخ انتشار در تی پی بین: 1401/12/13
    • تعداد بازدید: 161
    • تعداد پرسش و پاسخ ها: 0
    • شماره تماس ژورنال: 09141242462

    پایه‌های گزیده‌خوانی از داستان

    به باور بعضی روان­شناسان شناخت­نگر، بنیان فهم و ادراک آدمی بر نیروی ساده ­سازی و سامان­دهی، یا به ­اصطلاح بر «پراگنانزِ» دریافت­ه ای تازه در طرحواره‌ها، یادآیندها و قالب‌های پیش­ ساخته استوار است. چنین سازوکارهایی را روان­شناسان، در چارچوب نظریه «گشتالت» تبیین کرده­ اند. بنا بر روان­شناسی گشتالت، خوانش داستان نیز، خواه ساده باشد یا نقادانه، بسان هرگونه فرایند واریخت­ سازی یا قلبِ معرفت­ شناختی، محصول تأمل و تعمق در بخش ­هایی از متن به بهای ناخوانده ­گرفتن بخش ­های دیگر است.

    به ­طور طبیعی، هیچ خوانشی نیست که همه جزئیات متن را در بر گیرد، زیرا این جزئیات تمامی ندارد. خواننده خود به­ تجربه می ­داند که خوانشِ بالسَویه همه جزئیات متن، اگر بسیار دور از روند عادی فهم نباشد، دست­کم مقرون به صرفه او نیست. در پی همین صرفه ­جویی است که هم خوانش عادی متن و هم تحلیل نقادانه آن به عملی تقلیل­ گرایانه بدل می­ شود؛ یعنی در جریان خوانش، عملاً از معانی بالقوه متن کاسته می­ شود.

    البته دامنه متصرفات مُجاز خواننده در مضامین داستان نه چندان بی­کران است که در نخستین نگاه به نظر می ­رسد، و نه چندان تنگ که معمولاً از سوی بیشتر منتقدان تجویز می­ شود. در این میان، دامنه برداشت ­های خواننده را نوعی سنت داستان­ نویسی و عرفِ داستان­ خوانی در دایره‌ای هرچند گسترده مهار می­ کند. در مقاله حاضر، از منظر مطالعات هرمنوتیکی به معرفی و بررسی پاره ­ای از این پیش­ دانسته ­های مشترک میان خوانندگان داستان فارسی خواهیم پرداخت.

سوال خود را در مورد این مقاله مطرح نمایید :

با انتخاب دکمه ثبت پرسش، موافقت خود را با قوانین انتشار محتوا در وبسایت تی پی بین اعلام میکنید