بررسی زیبایی شناسی از ذهن تا عین ، و از ادراک تا مفهوم در معماری

اگر پذیرش قطعی زیبایی به عنوان واقعیتی عینی و بیرونی ، مورد بحث و تردید باشد ، پذیرش غلبه وجه عینی زیبایی بر وجه ذهنی آن جای تردید ندارد . شهرهای تاریخی با خیل پرشمار گردشگران مصداق بارز وجود زیبایی عینی و توافق عام درمورد زیبایی آنهاست .در روزگار ما فلسفه به طرزی روز افزون درحال رسوخ و نفوذ به تمام حوزه هاست . فلسفه سال هاست که درحوزه معماری و شهرسازی نیز وارد شده است و جریان های معماری و شهرسازی دربدو امر از مباحث ناب فلسفی نشأت می گیرند . فلسفه هنر دربردارنده تعاریف گوناگون هنر و نظریه های متعدد زیباشناسی است ، باید از آن میان ، دست به انتخاب نطریه ای زد که با مباحث شهرسازی قابل پیوند باشد و بتوان از آن معیارهایی را که ذکر شان رفت استنتاج نمود . عشق مولود زیبایی است و چشم بصیرتی که از عشق نشأت گیرد به هرکجا نظر افکند زیبایی می بیند ریشه های آشکار و نهان و باطن و ظاهر و مفاهیم واژه ای زیبایی درفلسفه و هنر و ادبیات سرزمین کهنسال و دیرپای ایران چنان غنی وعمیق وگسترده است که به آسانی نمی توان به گمانه زنی آن پرداخت- مگر بر حسب شوق و آن به مثابه کوزه ای از بحر . با نگاهی ساده اما موشکافانه به علوم ، فنون و صنایع و هنرها ، آنی درمی یابیم که ماحصل کمال یافته و غایی آنها به زیبایی ختم می شود . حال این زیبایی گاه فقط درظاهری زیبا جلوه گر می شود، و گاه درجوهر اندیشه وعملکردی به غایت مفید و درست و اصیل تجلی می یابد، و گاه نیز هردو را درخود دارد که معماری می تواند چنین باشد . براین اساس در اینجا ارتباط زیبایی و معماری به صورتی بررسی می گردد که به این دو مقوله به شکلی موازی و در کنار هم پرداخته شود. یعنی در واقع از نگرش به فضا های معماری باز می گردیم به مبحث زیبایی و زیبایی شناسی و برعکس بدین شیوه خواننده می تواند بار معنوی و حس زیبایی حقیقی را تدریجا"احساس، بررسی و تحلیل کند.